Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بیتوته»
2024-04-29@08:31:57 GMT

تقسیم نابرابر کار بین زوجین

تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۹۲۰۸۱۸

تقسیم نابرابر کار بین زوجین



تقسیم نابرابر کار بین زوجین

تقسیم نابرابر کار بین زوجین تقسیم نابرابر کار بین زوجین در این مقاله از بیتوته بحث می‌شود، تقسیم کار بین زوجین، یکی از ارکان مهم برای حفظ تعادل و صلح و صفا است و این مسئله اهمیت زیادی در روابط خانوادگی دارد.

زمانی که کارها به طور عادلانه و متناسب با توانایی ها و شرایط هر فرد تقسیم می شوند، هر دو نفر احساس رضایت و احترام بیشتری می کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما زمانی که این تقسیم کار به طور نابرابر انجام می شود، می تواند منجر به نارضایتی، تنش و حتی آسیب به رابطه شود.

دلایل مضر بودن تقسیم نابرابر کار: ایجاد حس بی عدالتی

زمانی که یک نفر در رابطه به طور مداوم بیش از حد کار می کند و دیگری سهم کمتری دارد، حس بی عدالتی و عدم تعادل در رابطه ایجاد می شود. این حس می تواند منجر به خشم، کینه و نارضایتی از رابطه شود.

افزایش بار استرس

زمانی که یک نفر مسئولیت انجام کارهای زیادی را به تنهایی بر عهده دارد، بار استرس او به طور قابل توجهی افزایش می یابد. این استرس می تواند به سلامت جسمی و روحی فرد آسیب برساند و همچنین بر کیفیت رابطه ی او با همسرش تاثیر منفی بگذارد.

کاهش صمیمیت

زمانی که یکی از زوجین غرق در کارهای خانه و خانواده است، زمان و انرژی کمتری برای صمیمیت و نزدیکی با همسرش دارد. این موضوع می تواند منجر به سرد شدن رابطه و دوری عاطفی از یکدیگر شود.

ایجاد حس وابستگی و عدم استقلال

زمانی که یک نفر به طور مداوم به کمک و یاری همسرش برای انجام کارهای روزمره نیاز دارد، حس وابستگی و عدم استقلال در او ایجاد می شود. این موضوع می تواند به اعتماد به نفس او آسیب برساند و همچنین باعث ایجاد تنش و درگیری در رابطه شود.

دلایل مضر بودن تقسیم نابرابر کار

راه حل های رفع مشکل تقسیم نابرابر کار: صحبت و گفتگوی صمیمی

اولین قدم برای حل مشکل تقسیم نابرابر کار، صحبت و گفتگوی صمیمی و بدون قضاوت با همسر است. در این گفتگو هر دو نفر باید نظرات و احساسات خود را به طور واضح بیان کنند و به یکدیگر گوش فرا دهند.

تقسیم کار عادلانه

پس از گفتگو و شناخت نیازها و توانایی های هر دو نفر، باید کارها به طور عادلانه و متناسب با شرایط هر فرد تقسیم شوند. در این تقسیم کار باید به علایق، مهارت ها و زمان آزاد هر دو نفر توجه شود.

کمک گرفتن از دیگران

در صورت نیاز، می توانید از اعضای خانواده، دوستان یا خدمات مراقبتی برای انجام برخی از کارها کمک بگیرید. این کار می تواند بار مسئولیت را از دوش هر دو نفر بردارد و به شما زمان و انرژی بیشتری برای صمیمیت و تفریح با یکدیگر بدهد.

تغییر نگرش

زوجین باید به این باور برسند که کارهای خانه و خانواده وظایف مشترک هر دو نفر هستند و هر دو نفر باید در انجام آنها مشارکت داشته باشند.

راه حل های رفع مشکل تقسیم نابرابر کار

راهکارهای عملی برای تقسیم عادلانه کار در منزل: برنامه ریزی و لیست کردن کارها:

با برنامه ریزی و لیست کردن کارهای روزانه، هفتگی و ماهانه می توانید دید واضح تری نسبت به حجم کارها و وظایف داشته باشید. سپس می توانید با همسرتان مشورت کنید و وظایف را به طور عادلانه بین خودتان تقسیم کنید.

تعیین وظایف ثابت:

می توانید برای برخی از وظایف مانند آشپزی، نظافت منزل، خرید و ... به طور ثابت مسئول تعیین کنید. این کار باعث می شود که هر دو نفر از وظایف خود آگاه باشند و از سردرگمی و تنش جلوگیری می شود.

انعطاف پذیری:

هیچ گاه نباید انتظار داشته باشید که تقسیم کار همیشه به طور دقیق و 50/50 انجام شود. گاهی اوقات ممکن است به دلیل مشغله کاری، بیماری یا شرایط خاص، یکی از زوجین نتواند به طور کامل وظایف خود را انجام دهد. در این مواقع باید با انعطاف پذیری و صبر و حوصله به یکدیگر کمک کنید.

صحبت و گفتگوی مداوم:

ارتباط و گفتگوی مداوم در مورد وظایف منزل و تقسیم کار، امری ضروری است. در این گفتگوها می توانید نظرات و احساسات خود را به طور واضح بیان کنید، به یکدیگر گوش فرا دهید و در صورت نیاز، تغییراتی در تقسیم کار ایجاد کنید.

قدرت قدردانی:

قدردانی و تشکر از یکدیگر برای انجام وظایف منزل، می تواند انگیزه و تعهد هر دو نفر را برای ادامه کار افزایش دهد.

استفاده از خدمات کمکی:

در صورت نیاز، می توانید از خدمات نظافتی، پرستاری یا آشپزی به صورت موقت یا دائمی استفاده کنید. این کار می تواند بار مسئولیت را از دوش هر دو نفر بردارد و به شما زمان و انرژی بیشتری برای صمیمیت و تفریح با یکدیگر بدهد.

گفتگوی موثر با همسر در مورد تقسیم کار

نکاتی برای گفتگوی موثر با همسرتان در مورد تقسیم کار:

- زمان مناسب را انتخاب کنید: زمانی را برای گفتگو انتخاب کنید که هر دو نفر آرام، بدون استرس و با ذهن باز باشید.

- از زبان "من" استفاده کنید: در صحبت های خود از زبان "من" استفاده کنید و به جای سرزنش همسرتان، احساسات و نیازهای خود را بیان کنید.

- به طور واضح صحبت کنید: وظایف و کارهایی که می خواهید در مورد آنها صحبت کنید را به طور واضح بیان کنید.

- شنونده ی فعالی باشید: به صحبت های همسرتان با دقت و توجه گوش فرا دهید و سعی کنید نظرات و احساسات او را درک کنید.

- به دنبال راه حل مشترک باشید: هدف از گفتگو باید پیدا کردن راه حلی باشد که برای هر دو نفر قابل قبول باشد.

- قابل انعطاف باشید: ممکن است لازم باشد برای رسیدن به توافق، از ایده های اولیه خود کوتاه بیایید و راه حل های جایگزین را بررسی کنید.

- صبور باشید: تغییر عادت ها و رسیدن به یک توازن جدید در تقسیم کار، به زمان نیاز دارد.

راهکارهای عملی برای تقسیم عادلانه کار در منزل

چند نمونه سوال برای شروع گفتگو با همسرتان در مورد تقسیم کار:

- به نظر شما چه کارهایی در منزل وجود دارد که باید انجام شوند؟

- چه وظایفی را بیشتر دوست دارید انجام دهید؟

- چه وظایفی را دوست ندارید انجام دهید؟

- به نظر شما چه طور می توانیم وظایف منزل را به طور عادلانه بین خودمان تقسیم کنیم؟

- چطور می توانیم به یکدیگر کمک کنیم تا وظایفمان را به طور کامل انجام دهیم؟

تقسیم کار بین زوجین

سوال و جواب درباره تقسیم نابرابر کار برای روابط زوجین

1. چه عواملی می توانند منجر به تقسیم نابرابر کار در روابط زوجین شوند؟

عوامل فرهنگی: در برخی از فرهنگ ها، زنان به طور سنتی مسئول کارهای خانه و خانواده هستند، در حالی که مردان مسئول کار در بیرون از منزل هستند. این باورهای فرهنگی می توانند منجر به تقسیم نابرابر کار در زوجین شوند.

تفاوت های جنسیتی: زنان به طور کلی در انجام کارهای ظریف و مراقبتی مانند نظافت منزل و نگهداری از فرزندان مهارت بیشتری دارند. این موضوع می تواند به طور طبیعی منجر به انجام بیشتر این وظایف توسط زنان شود.

تفاوت های شخصیتی: برخی از افراد به طور طبیعی تمایل بیشتری به انجام کارهای خانه و خانواده دارند، در حالی که برخی دیگر تمایل به کار در بیرون از منزل دارند. این تفاوت های شخصیتی می تواند بر تقسیم کار در زوجین تاثیر بگذارد.

شرایط اقتصادی: در برخی از موارد، شرایط اقتصادی خانواده به گونه ای است که زن باید برای تامین معاش خانواده کار کند. این موضوع می تواند منجر به افزایش بار مسئولیت زن در خانه و کار شود.

2. چه پیامدهایی برای تقسیم نابرابر کار در روابط زوجین وجود دارد؟

خستگی و فرسودگی: زمانی که یک نفر در رابطه به طور مداوم بیش از حد کار می کند، ممکن است دچار خستگی و فرسودگی جسمی و روحی شود.

استرس و تنش: تقسیم نابرابر کار می تواند منجر به افزایش استرس و تنش در رابطه شود.

نارضایتی و کینه: زمانی که یک نفر احساس می کند که در رابطه به او ظلم می شود و کارها به طور عادلانه تقسیم نمی شوند، ممکن است دچار نارضایتی و کینه شود.

سرد شدن رابطه: تقسیم نابرابر کار می تواند منجر به کاهش صمیمیت و سرد شدن رابطه شود.

3. چه راهکارهایی برای حل مشکل تقسیم نابرابر کار در روابط زوجین وجود دارد؟

صحبت و گفتگوی صمیمی

تقسیم کار عادلانه

کمک گرفتن از دیگران

تغییر نگرش

جمع‌بندی:

به خاطر داشته باشید که تقسیم عادلانه کار در منزل، یک فرایند مداوم است که نیاز به صبر و حوصله، گفتگو و همکاری هر دو نفر دارد. با تلاش و تعهد هر دو نفر می توانید به یک تعادل مناسب در انجام وظایف دست پیدا کنید و از مزایای آن برای خود و رابطه تان بهره مند شوید.

گردآوری: بخش زناشویی بیتوته

منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۲۰۸۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست

خبرگزاری مهر - گروه استان‌ها: هنوز خیلی‌ها نسبت به بیماری‌های خاص نگاه آزاردهنده دارند و ابتلاء به آنها را آخر دنیا می‌دانند و بیمار را ناتوان و بریده از زندگی؛ اما در این بین نیز هستند کسانی که بیماری را جزئی از زندگی می‌دانند و گذران عمر با آن را انتخاب کرده اند، «سودابه علیپور و مجتبی فیض» زوج صبور و مقاوم مبتلا به بیماری «ای‌ال‌اس»، دعوت مصاحبه خبرنگار مهر را پذیرفتند تا یک‌بار دیگر بگویند بیماری هم جزئی از زندگی است، فقط کافی است چشم‌هایمان را بشوییم و از دریچه امید به آن نگاه کنیم. غبار ناامیدی را که از چشم و دلمان بگیریم، حتی سخت‌ترین بیماری‌ها هم در مقابل‌مان زانو خواهند زد.

وقتی به خانه کوچک و سپید رنگشان می‌رسیم سودابه در را باز می‌کند با احترام و لبخند تحویلمان می‌گیرد تا به خانه امیدشان قدم بگذاریم، در ابتدای ورود، شعری از مولانا نوشته بر روی آینه با ماژیک آبی با خطی زیبا نظرم را جلب کرد و همان‌طور در افکار خود غوطه‌ور بودم که با تمام سخت‌ها و دردی بی‌درمان تا چه اندازه امید و عشق می‌تواند در این منزل موج بزند، کمی با فاصله، دقیقاً روبه‌رو آینه شفافی که خود گویای عاشقانه‌ها، امیدها، شکیبایی و بردباری را منعکس می‌کرد، «مجتبی فیض» بیمار ای‌ال‌اس ما بر روی تختی مرتب و تمیز با اتصال به دستگاه‌های تنفسی ونتیلاتور، اکسیژن‌ساز و دستگاه ساکشن ریه که به سختی نفس‌هایش قابل شمارش بود با لبانی خندان و چشمانی پر از شور و عشق زندگی کردن در مرکز منزل به آرامی آرامیده بود تا همچنان ستون خانه باشد.

در حالی که سودابه یک چشمش به مجتبی بود و یک چشمش به ما که بر روی مبل‌های قهوه‌ای رنگی در چهارچوبی از خانه با دو کتابخانه پر از کتاب که انگار تمام کتب‌ها و وسایل دیگر را با خط‌کش سانت گرفته بودند، مبدا چیزی سر جایش نباشد با دست اشاره به خوش‌آمدگویی می‌کرد، بی‌وقفه شروع به صحبت کرد، گویا با دیدن ما بغض سه‌و نیم ساله‌اش از تنهایی و نبود همراه و حامی ترکیده باشد و گوشی شنوا که سختی‌های این مسیر نامعلوم را بشنوند، با خنده‌ای کنار لبش توضیح می‌دهد ازآنجا که همه بیماران‌ای ال اسی امکان نفس کشیدن طبیعی ندارند، همیشه از طریق یک دستگاه ونتیلاتور به آن‌ها دم و بازدم داده می‌شود، ما جزو خوش شناس‌ها بودیم که یک ونتیلاتور خوب تهیه کردیم و تختی که خیری آشنا برایمان خریداری کرد.

لبانشان خندان و چشمانشان پر از شور و عشق زندگی کردن بود، این را به وضوح می‌توانستی ببینی، دلیل‌اش معلوم است، چیزهایی هستند که تا از دستشان ندهیم، قدرش را نمی‌دانیم، سلامتی یکی از آن‌هاست. از دست دادن سلامتی که هیچ، آن‌ها حتی، یک‌بار که نه، چندبار، مرگ را در نزدیکی شریان‌های خود حس کردند. سودابه در حالی که مکرر با الفاظ عاشقانه با مجتبی که توان حتی یک کلمه حرف زدن نداشت، صحبت می‌کرد و دست نوازش بر سر او می‌کشید ادامه داد؛ نگرانی از آینده‌ای نامعلوم، هزینه‌های سرسام آور خرید تجهیزات مورد نیاز بیمار و اندوه ناشی از وخیم‌تر شدن اوضاع جسمی بخشی از مواردی است که گاه، آثار آن تا مدت‌ها باقی می‌ماند، درست است که درگیری با این‌ها بسیار رنج آور است، ولی در نهایت جدال با این چالش هاست که توانایی‌های جدیدی را برای فرد آشکار می‌کند.

بیماری که با ای‌ال‌اس درگیر است برای مداوا نیاز به عشق دارد، کسی که این بیماری را می‌گیرد، می‌تواند تا درصد اندکی در بهترین بیمارستان درمان جسمی‌اش را انجام دهد، ولی وقتی عشق بدون قید و شرط نباشد، بی‌فایده است. مجتبی ستون خانه بود. باید می‌بود برای همین بیش از سه سال همه شب‌ها که خوابید، کنارش بیدار ماندم و هر بیست دقیقه او را غلت دادم که زخم بستری نگیرد.

سودابه متولد سال ۵۷ در آبادان است، اما در اصفهان بزرگ شده. استاد و مدرس با تجربه سال‌های طولانی موسیقی و نوازندگی است که بیش از یکسال اشتغال خود را برای نگهداری شبانه‌روزی از مجتبی متولد سال ۴۶ جانباز و ایثارگر جنگ تحمیلی که هشت سال در جبهه‌ها از مرز و بوم کشورمان دفاع کرده است، کنار گذاشته تا هر لحظه و هر ثانیه غم و شادی‌های زندگی‌اش را بیشتر با او تقسیم کند.

او برایمان چای گرمی می‌ریزد همراه با شکلات‌های تلخ با پوسته‌های رنگی رنگی که انگار نشان از تلخی‌ها و خوشی‌های زندگی است تا خستگی‌مان در هوای سرد و خانه‌ای مملو از گرمی دوست داشتن‌ها رفع شود، سودابه در حالی که بغض در صدایش آشکار، اما امید در چشمانش آشکارتر است و انگار قصه‌های پرغصه بیماری مجتبی را تا حدودی با صحبت‌های بی‌وقفه و بدون مقدمه از دوش‌های سنگین خود بر زمین گذاشته باشد، با صدایی محکم و استوار، گفته‌های خود را با نام خداوند شروع می‌کند که زندگی مشترک پر از روزهای تلخ و شیرین است. همانطور که در شادی‌ها با همسرمان لذت می‌بریم، باید بلد باشیم چطور در سختی‌ها و بیماری‌ها از همسرمان مراقبت کنیم. شنیدنش آسان! اما درک آن برای خیلی‌ها که در برابر کمترین ناملایمات زندگی‌ها صبوری ندارند، سخت است.

انگشتان یکی از دستانش جمع شده بود و وقتی به خواستگاری سودابه می‌رود، بدون هیچ پنهان‌کاری و خالصانه می‌گوید که متخصصان مغز و اعصاب برای رفع خمیدگی انگشتانش، عمل جراحی مهره‌های گردن و نخاع را تجویز کردند و هر دو این موضوع را با توجه به تشخیص پزشک قابل حل می‌پندارند، همه چی داشت خوب پیش می‌رفت، اما برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد؛ برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، تنها سه هفته بعد مراسم عروسی‌شان، سودابه برای درمان قطعی و انجام عمل‌های جراحی؛ مجتبی را نزد دکتر متخصص می‌برد که پس از انجام آزمایش ام‌ارای عضلات و تست نوار عصب در کمال ناباوری، بیماری «ای‌ال‌اس» برای مجتبی تشخیص داده شد و تجویز عمل جراحی دیگر متخصصان کاملاً رد می‌شود.

در این شرایط سخت، می‌فهمیدم زندگی زناشویی یک خانه هزار تو است که هر روز یک رخ خود را نشان‌تان می‌دهد، ارتباط زوجین ابعاد مختلفی دارد که یکی از آن حوزه مراقبت‌های روحی و حمایت‌های روانشناختی است، اگر خدایی نکرده بیماری به سراغ همدم زندگی‌تان آمده باشد، باید هر آنچه که خوانده و دیده و شنیده‌اید و به قول معروف در چنته دارید را رو کنید، چرا که مراقبت و پرستاری از همسر، فارغ از اینکه جز وظایف زوجین در زندگی زناشویی است اگر با عشق و از ته دل انجام نشود، تأثیرگذاری لازم را نخواهد داشت.

بنابراین همسران آگاه و هوشیار از این شرایط سختِ بیماری به درستی استفاده می‌کنند و آن را به فرصتی برای محبت بیشتر و هرچه بهتر کردن رابطه عاطفی تبدیل می‌کنند، از این‌رو با اطلاع از بیماری مجتبی از حرکت نایستادم و ایشان را نزد یازده دکتر متخصص مغز و اعصاب در ایران بردم و طی آشنایی با دوستان خارج از کشور پرونده‌های او را حتی برای پرفسور سمیعی ارسال کردم که تشخیص تمام آنها بیماری «ای‌ال‌اس» بود.

اینکه در ابتدای زندگی جدید و تنها پس از سه هفته زندگی مشترک توأم با عشق و علاقه متوجه بیماری بسیار ناشناخته همسرتان شوید، هضمش سخت است، اما سودابه و مجتبی هر دو سعی کردند این بیماری را قبول و با آن زندگی کنند. سودابه می‌گوید که خانواده‌اش حسابی روحیه‌هایشان را باخته بودند، اما او همچنان به دنبال راهکارهای درمان بود، به طوری که از طریق یکی از دوستان با دو پرفسور مغز و اعصاب در هندوستان و تایلند هم گفتگوی تصویری برقرار می‌کند و آنها روش «سلول درمانی» را که برای بیماران خود تجویز می‌کردند را پیشنهاد می‌دهند، اما گفته می‌شود یک دوره درمان در خارج از کشور ۵۰۰ میلیون تومان هزینه دارد.

لازم است به این نکته اشاره کنیم که در حین گفت وگوی تصویری با متخصصان خارج از کشور، سودابه متخصص مغز و اعصاب که بر روی روش‌های سلول درمانی پژوهش‌هایی داشتند، آشنا می‌شود و طی دو روز با هماهنگی منشی دفتر در حالی که مجتبی با همان یک دست که انگشتانش خمیدگی نداشت تا تهران رانندگی می‌کند با کت و شلواری اتو کرده و پاهای سالم به مطب دکتر می‌روند، او وقتی متوجه جانبازی مجتبی می‌شود برای بررسی دقیق بیماری او به مدت ۴۵ دقیقه از پذیرش هرگونه بیمار خودداری می‌کند و پس از بررسی مدارک پزشکی، تشخیص همان بازشناخت ای‌ال‌اس است که به گفته پزشک، مجتبی در معرض امواج یا پروتئینی ناشناخته‌ای در بدنش قرار گرفته بود، لذا بلافاصله اورژانسی او را به آزمایشگاه سرب شناسی در تهران منتقل می‌کنند و وجود ترکش در بدن مجتبی که البته طبق گفته‌های قبلی خودش، تشخیص داده می‌شود.

سودابه در حالی که بغض راه گلویش را می‌فشرد با کلمه‌های شمرده شمرده ادامه داد: خیلی جالب است که پس از کسب جواب آزمایش و معاینه پاهای مجتبی که خودش با همین پاها بدون هیچ‌گونه درد و عارضه‌ای به مطب آمده بود، دکتر گفتند پای راستتان هم درگیر شده و بعد از مدت کوتاهی با مشکل مواجه می‌شوید که طی همین تشخیص، متأسفانه فعالیت و حرکت پاهای مجتبی تا حدودی کند شد، بنابراین با پیش‌روی بیماری طی رضایت مجتبی و خودم، روش سلول درمانی بر روی همسرم را آغاز کردند.

او اضافه کرد: دیدگاه کلی من به درمان بیماری مجتبی در مجموع دیدگاه مثبتی بود، از این‌رو روش سلول درمانی با لیپوساکشن شکم از طریق سلول‌های بنیادین از اطراف ناف با هزینه‌ای بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان بر مجتبی آغاز شد و پس از بستری در بیمارستان فرمانیه تهران سلول‌ها به صورت وریدی تزریق شدند، البته به این نکته اشاره کنم که پزشکان هیچ وقت به من نگفتند که بیماری همسرم صد در صد خوب می‌شود، بلکه گفتند که در مراحل تحقیقات هستند و امیدوارم بتوانم پزشکی باشم که در این زمینه خدمتی را انجام داده باشم.

به کسی که بیمار ای‌ال‌اس دارد و می‌داند که علاجی وجود ندارد، نمی‌توانیم بگوییم ادعای شرکت‌ها را باور نکند، آنها می‌خواهند به هر ممکنی متوسل شوند تا شاید فرجی شود، اما با رضایت کامل مجتبی و در مرحله دوم خودم، خارج از مسؤولیت پزشک، راه‌های دیگر سلول درمانی را ادامه دادیم چرا که این درمان‌ها تنها امید زندگی ما بود، بنابراین وارد مرحله دوم درمان شدیم این بار با هزینه‌ای ۸۰ تا ۱۰۰ میلیون تومان، سلول‌های بند ناف جنین به همسرم تزریق شد و همین طور مجدد مراحل بعدی با فاصله‌های دو تا شش ماه؛ طی پنج تا شش مرتبه سلول درمانی با روش‌های گوناگون ال‌پی، نخاعی، وریدی و عضلانی و هزینه‌های هنگفت ۴۰ تا ۱۰۰ میلیون تومانی بر روی ایشان انجام شد، البته این مبالغ غیر از مخارج بیمارستان بود، به طوری که بابت چهار سال بستری مجتبی، مبلغ ۸ تا ۹ میلیون کارت می‌کشیدم.

از سودابه درباره پیشرفت مراحل درمان با وجود صرف این‌گونه هزینه‌های سنگین می‌پرسم که توضیح می‌دهد؛ پس از مراحل متعدد سلول درمانی، یک تا دوبار علائم خوب با حرکت اعضای بدن مجتبی قابل شهود بود، تصور کنید دستی که به هیچ‌وجه کار نمی‌کرد به یکباره ساعت دو نیمه شب این دست بلند شد و روی بازوی من نشست، واقعاً آن لحظه در حال خودم نبودم؛ می‌خواستم از خوشحالی فریاد بزنم که بلافاصله از این حرکت همسرم فیلم گرفتم و در کانال واتساپ برای پزشکش ارسال کردم، صبح هنگام او پس از مشاهده ویدئو نوشتند که به شکرانه این درمان؛ سجده شکر به جا می‌آورم.

او در ادامه به دورانی از بیماری مجتبی اشاره می‌کند که کامل می‌نشست، غذا می‌خورد، بلع داشت و با هم حرف می‌زدیم البته بدون هیچ‌گونه حرکتی در دست و پا، اما یک روز هنگامی که می‌خواست روی تخت بخوابد، گفتم می‌توانی پایت را بالا بیاوری و به ناگاه در کمال ناباروری خودش پایش را بالا آورد و روی تخت گذاشت؛ پایی که اصلاً تکان نمی‌خورد! یعنی یک هفته پس از سلول درمانی. بلافاصله فیلم این حرکت را برای پزشک ارسال کردم به طوری که ویدئوها همسرم در سایت‌ها و مجله‌های پزشکی بازتاب بسیار امیدوار کننده‌ای به همراه داشت.

بنابراین پس از بازتاب‌های مثبت از درمان‌ها، این بار مرحله اگزوزوم درمانی بر روی مجتبی شروع شد؛ «اگزوزوم‌ها سلول‌های بنیادی کوچکی هستند که ترشح شده و در ترمیم و بازسازی مفاصل نقش بسیار مهمی دارند که با تزریق اگزوزوم به مفاصل آسیب دیده، سرعت ترمیم و بازسازی آنها افزایش می‌یابد، این روش، به دلیل کارآیی بالا و عدم نیاز به جراحی، درمانی ایده‌آل برای مشکلات مفصلی است»، این روش هم تأثیراتی بر عملکرد سیستم اعضای بدن همسرم با حرکت آرام انگشتان دست خودش را نشان داد، اما در مجموع این علائم به هیچ‌وجه پایدار نبودند؛ یعنی یک هفته پس از سلول درمانی تمام عملکردها کامل به قبل از درمان بازمی‌گشت، به طوری که حتی متوجه شدم بیماری ایشان در حال پیشرفت است، ولی مجتبی که تصمیم‌گیرنده نخست برای انجام تمام مراحل روش‌های سلول درمانی و هر درمان دیگری بود، می‌گفت؛ حاضر هست برای نجات دیگر بیماران، انواع آزمایش‌ها و درمان‌ها بر روی او صورت بگیرد.

سودابه در حالی که هر یک ربع، یکبار کار ساکشن مجتبی را با خونسردی و صبورانه انجام می‌داد با حرف‌هایش ما را به پانزدهم آذر سال گذشته برد به زمانی که هنگام حمام ناگهان با افت شدید اکسیژن خون همسرش مواجه می‌شود و با کمک برادر شوهرش که آن لحظه در خانه آنها بود، مجتبی را روی تخت می‌خوابانند و سریع دستگاه اکسیژن‌ساز را با وجود فقدان استفاده دستگاه و تنها با آگاهی از روند حادتر بیماری دو تا سه ماه قبل از چنین حمله ناگهانی برای روزهای مبدا تهیه کرده بود، وصل می‌کنند.

در این میان سودابه که از این اقدام به موقع خود برای نجات جان همسرش بسیار خرسند بود و آن را با آب و تاب فراوان تعریف می‌کرد، اما گلایه‌مند بود که یکی از برادرهای مجتبی با مشاهده دستگاه اکسیژن ساز گفته بودند؛ چرا اینقدر «دادا» را لوس می‌کنم؛ چه لزومی برای تهیه دستگاه بوده است، اما سودابه همچون سپری پولادین در مقابل حرف‌ها و مشکلات مسیر، بلافاصله ضمن تماس با یک فوق تخصص ریه، مجتبی را برای آزمایش‌های لازم آماده می‌کند که با تاکید پزشک متخصص بدون هیچ‌گونه معطلی در بیمارستان خورشید اصفهان بستری می‌شود، چرا که ۱۰ دقیقه تأخیر مساوی با کما رفتند؛ مجتبی بود!

او در حالی که با چشمانی اشکبار به همسرش بر روی تخت خانه آرام آرمیده بود نگاه می‌کرد، ادامه داد: بلافاصله پرستارها به دستور پزشک، دستگاه کمک تنفسی بای‌پپ را متصل می‌کنند و تنها ظرف دو ساعت بهم مهلت دادند با هزینه ۴۵ میلیون تومان دستگاه بای‌پپ را برای ایشان تهیه کنم، واقعاً در آن لحظه تنها و بی‌کس بودم و جز خداوند به کسی توکل نداشتم، با مشکلات فراوان این هزینه را از دوستان و آشنایان تأمین کردم و از آن زمان دیگر مجتبی بدون، بای‌پپ تنفسی نداشت.

پیشرفت بیماری او به این معنا بود که درمان باید برایش به شکلی وسیع انجام می‌شد، چرا که این شرایط چندان دوام نیاورد و پس از پنج تا شش ماه که دستگاه کمک تنفسی بای‌پپ هر دو ساعت باید روی صورت مجتبی قرار می‌گرفت، دیگر با وخیم شدن وضعیت بیمار، این دستگاه هم جوابگو نبود، چرا که یک روز هنگام غذا خوردن متوجه شدم بای‌پپ کامل روی صورت همسرم می‌خوابد و ضمن تماس با دکتر سامی که بالای سر ایشان می‌آمدند با توصیه‌های پزشک؛ مد دستگاه تنفسی را باید از ۱۶ به ۱۸ تغییر می‌دادم.

بنابراین از آنجا که سودابه فوت و فن مریض داری با چاشنی عشق؛ مثال الهی تب کنم شاید پرستارم تو باشی را به نوع حقیقی نشان می‌داد؛ می‌گوید: بلافاصله پس از دستور پزشک به تنهایی در خانه ظرف چند دقیقه توانسته بودم، مدهای دستگاه بای‌پپ هاف‌ریشتر آلمانی را با تنظیمات ۲۰ مرحله‌ای فوق‌العاده سخت از مد ۱۶ به ۱۸ تغییر دهم تا مجتبی به راحتی توانست نفس بکشد و این وضعیت تا دو روز پایدار بود، اما از روز سوم تحت هیچ شرایطی، چنین اقدامات بر روی او جوابگو نبود، به طوری که با حضور تیم‌های امدادی اورژانس؛ همسرم روی برانکارد کامل به کما رفتند و به مدت شش ساعت در بیمارستان منتظری در این وضعیت بودند، اما به طرز عجیب و معجزه‌آسایی به یکباره تمام علائم اکسیژن و ضریب هوشی تغییر کرد و حال مجتبی مناسب شد، چرا که در طول شش ساعت مدام در گوش او صحبت می‌کردم که «تو باید برگردی»!

در این شرایط پس از هوشیاری کامل، به مدت ۱۴ روز همسرم تنها از راه لوله تغذیه داشتند و پس از این دوران برای عمل تراکستومی «به‌طور عمده برای ایجاد راه تنفسی به غیر از مجرای عادی آن (بینی و دهان) ایجاد می‌شود» مجتبی را به اتاق عمل بردند و طی ۲۱ روز در بیمارستان به تنهایی بدون هیچ‌گونه خستگی و گلایه‌مندی از او نگهداری کردم و پس از ترخیص با دستگاه ونتیلاتور به منزل آمدیم و اکنون حدود یکسال همسرم با این دستگاه تنفس می‌کند.

از سودابه درباره چالش‌های و دلتنگ‌های این مسیر نامعلوم که تنهایی پیموده؛ می‌پرسم و با لبخندی بر لب و نیم نگاهی به مجتبی می‌گوید: در این راه همه دوستان، پزشکان و آشنایان براساس توانمندی و آگاهی خودشان تحت هر شرایطی با تأمین تجهیزات لازم و دیگر اقدامات بسیار کمک‌رسان بودند، اما هزینه‌های بیماری ای‌ال‌اس بسیار سهمگین است، برای نمونه هر بسته سرساکشن را یک میلیون و ۶۰۰ تومان خریداری می‌کنم که با توجه به شرایط همسرم، کمتر از یک هفته جوابگو است.

به نظرم، بیمار برای زنده ماندن نیاز به تجهیزات درمانی ویژه دارد. ساده‌ترین نیاز یک بیمار ای‌ال‌اس یک تخت بیمارستانی و یک ویلچر است تا بیمار بتواند جابه‌جا شود و زخم بستر نگیرد، وقتی ریه، بلع و تکلّم بیمار از کار می‌افتد، برای خوردن غذا باید از دستگاه استفاده کند، غذای رقیق به معده آنها ریخته شود، اصلی‌ترین نیاز بیمار تجهیزات مربوط به تنفس او است، همیشه باید دستگاهی را همراه داشته باشد تا دم و بازدم برایش ممکن باشد.

مورد دیگری هم هست که باید به آن توجه کنیم، هزینه‌های جانبی و بسیار گران قیمت این بیماری است؛ برای نمونه هر دو هفته یکبار سونت و لوله ان‌جی بیمار توسط فرد متخصص با هزینه‌های ۳۰۰ هزار تومانی تعویض می‌شود، بررسی و تنظیمات دستگاه ونتیلاتور با حضور پزشک در منزل به راحتی ۵۰۰ هزار تومان هزینه‌بر می‌دارد، با این شرایط به هیچ‌وجه نمی‌توانم از پرداخت‌ها امتناع کنم چرا که در وضعیت وخیم‌تر شاید به موقع نتوانند کارهایم را انجام دهند، مثلاً دستگاه اکسیژن ساز و دستگاه ونتیلاتور را با مبالغ سه میلیون و دو میلیون و چهارصد تومان تأمین کرده‌ام. البته مدیریت مخارج امورات منزل و مهمانداری باید به خوبی مدیریت شود.

سودابه با اشاره به غزل حافظ با مصرع «کاروانی که بود بدرقه‌اش حفظ خدا؛ به تجمل بنشیند به جلالت برود، با اطمینان کامل قلبی می‌گوید؛ مطمئن هستم یک روزی این جلال نصیبم می‌شود. چرا که با حمایت‌ها و پشتیبانی‌های روحیه بخش و انگیزاننده در نبرد بی‌وقفه با این بیماری باید بتوانی تحت هر شرایطی روحیه خودت را حفظ کنید، بیماری ای‌ال‌اس یک رنج بی‌پایان و بسیار عظیم برای همراهان بیمار است، اما از این رنج؛ می‌توان گنج اندوخت. باید بگویم در چنین مسیری ناهموار، این گنج را خودم به دست آوردم، اینکه در حیطه آزمایشات الهی خود را محک زدم که متوجه شوم، چقدر انسان صبوری هستم و اکنون احساس می‌کنم که فرد خودساخته شده‌ام و شخصیتم در مسیری کامل تغییر کرده است.

او در ادامه صحبت‌هایش با یقین توضیح می‌دهد که اگر به این بیماران این‌گونه نگاه کنیم که در تیمارداری آنها در حقیقت برای خودمان کار می‌کنیم، به هیچ‌وجه از طی مسیرهای دشوار گلایه‌مند نخواهیم بود، در این مدت دست و پنجه نرم کردن با بیماری ای‌ال‌اس همسرم همیشه به خودم می‌گفتم؛ هرگز به سخت جان خود این گمان نبود! درواقع اصلاً در گمان نبود تا اینقدر جان سخت باشم، به طوری که یک روز در حال تیمار مجتبی بودم؛ مادرم گفتند که تو فرزند من هستی و می‌دانم که دختری قوی و توانمندی هستی، اما واقعاً فکر نمی‌کردم تا این درجه و مرتبه؛ قوی و محکم باشی!

این را دوست دارم بگویم که «در ابتدا برای خودمان تمام کارهای مراقبت از بیماران ای‌ال‌اس را می‌کنیم» سودابه این جمله را بارها تکرار می‌کند تا خوب شیرفهم شویم که با چه بیماری طرف هستیم. بعد از این جمله هم شروع می‌کند به وصف این موضوع که در این مسیر احساس می‌کنم انتخاب شده‌ام، باید به چنین درک و فهمی برسیم که برای یک مأموریت مهم انتخاب شده‌ایم، به طوری که به خواهرم می‌گویم؛ من در یک «مأموریت الهی» هستم، همچون پدر نظامی‌ام که در دوران جنگ برای مبارزه با دشمنان ایران به مأموریت اعزام می‌شدند و اکنون من هم در مأموریت قرار دارم و به نحواحسنت آن را باید به سرانجام مقصد برسانم و مطمئنم در پایان آن از مافوقم که همان خالق جهان هستی است، ترفیع درجه خواهم گرفت.

او در ادامه صحبت‌هایش ما را به دوران جنگ تحمیلی می‌برد آن زمانی که مجتبی طی هشت سال در جبهه حق علیه باطل در عملیات سرپل ذهاب با اصابت ترکشی، مجروح و جانباز می‌شود و پس از پایان جنگ به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی مشغول بود و با تهیه مغازه‌ای به کارهای کامپیوتر اشتغال داشتند، اما از سه سال و نیم گذشته دیگر نمی‌توانند هیچ‌گونه فعالیتی داشته باشند، بیماری که با ای‌ال‌اس درگیر است برای مداوا نیاز به عشق دارد، فردی که این بیماری را می‌گیرد در تمام مراحل زندگی نیازمند حمایت خانواده‌اش است، ولی وقتی عشق بدون قید و شرط نباشد، بی‌فایده است، چرا که آنچه که در این مسیر ناهموار و دشوار برایم به هیچ‌وجه قابل هضم نبوده و شانه‌هایم را سنگین کرده، نبود حمایت‌ها مالی و عاطفی خانواده همسرم است که حتی دیدار خودشان را از فرزند خود طی این سال‌ها دریغ کرده‌اند.

در حالی که مجتبی با نگاه به سودابه و ما گفته‌های همسرش را با اشک و دلتنگی‌ها تأیید می‌کرد، از او درباره ماجرای شعرهای نوشته شده روی آینه می‌پرسم که با لبخندی آرام و شمرده می‌گوید؛ گاهی برای همسرم شعرهایی از اشعار حافظ و سعدی که بسیار علاقمند هستند بر روی آینه می‌نویسم و اگر خواب باشند یا وضعیت تخت‌شان پایین باشد با بالا آوردن تخت به نحوی که اشعار قالب رؤیت باشند، می‌گویم که این شعر را برای شما نوشته‌ام، به طوری که چند روز گذشته شعری از سعدی که بسیار مجتبی به آن علاقه دارد نوشتم که:

تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم

تو به سیمای شخص می‌نگری ما در آثار صنع حیرانیم

هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم

سعدیا بی‌وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم

ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یار عزیز نتوانیم

«هر فردی که تحت‌تأثیر یک بیماری قرار دارد، از یک داستان و سفر شخصی منحصربه‌فرد برای بیان کردن برخوردار است که به عنوان تجربه بیماری شناخته شده است، خط سیر بیماری هر فرد، منحصربه خودش است و تجارب متفاوت افراد مبتلابه ای‌ال‌اس منجر به یک داستان متفاوت فردی می‌شود، اما حمایت‌های گسترده و بی‌وقفه مسئولان و مجمع خیران، مرهمی بر دشواری‌های بیماران و خانواده آنها است.»

عشق و امید داروهای همیشگی برای مغز و قلب توست! خوب زندگی کن حتی با ای‌ال‌اس…!

این حکایات همچنان ادامه دارد…

کد خبر 6089898

دیگر خبرها

  • تقسیم استان تهران به دو استان شرقی و غربی در حال پیگیری است
  • تنها راه برای جلوگیری از درگیری در فلسطین اشغالی، تقسیم اراضی است
  • پایتخت تقسیم می شود؟
  • تقسیم عشق در زندگی زوج مبتلا به «ای‌ال‌اس»/بیماری جزیی از زندگیست
  • مبلغ وام ازدواج براساس سن اعلام شد
  • روایت خزعلی از جنبش تعهد به خانواده
  • مهمترین عامل سقط جنین در کشور عوامل فرهنگی است
  • ساختار امنیتی اوراسیا: از ایده تا عمل
  • صدور حکم بمبگذار میدان تقسیم استانبول
  • برگزاری جلسه بررسی نحوه تقسیم و توزیع آب در دشت هراز